English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (711 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conference U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conferences U ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ScanDisk U که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
receptee U افراد مورد پذیرش
favouritism U افراد مورد توجه
target audience U افراد مورد نظر
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
procedure U روش یا مسیر مورد استفاده در حل مشکل
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cultivation U جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
fix someone up with someone <idiom> U واسطه برای قرار ملاقات دونفر
personal salute U تیر سلام برای افراد
whom it may concern U برای اطلاع افراد ذیربط
difficult terrain U زمین مشکل برای عبور
iteration U تکرار یک برنامه برای حل مشکل
split ticket <idiom> U انتخاب افراد سیاسی برای رای
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
formula U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
advanced U بسیار پیچیده و مشکل برای یادگیری
complex U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
formulae U مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
complicated U با چندین بخش یا مشکل برای فهمیدن
complexes U بسیار پیچیده یا مشکل برای فهمیدن
enroute personnel U افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
tide (someone) over <idiom> U کمک به کسی برای فائق آمدن برشرایط مشکل
panels U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
panel U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
A problem is a chance for you to do your best. U مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
appointments U قرار ملاقات وعده ملاقات
appointment U قرار ملاقات وعده ملاقات
characterization U مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
straw that breaks the camel's back <idiom> U مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
shares U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
share U یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
knowledge U وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
rule [on something] U حکم [در] [مورد] [برای] موضوعی
rule [on something] U دستور [در] [مورد] [برای] موضوعی
log wood U درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
CB U مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
smalltalk U یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
generation U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
normal U محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
alert U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerts U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
alerted U پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
equipment U وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
I must make a special note of that. U من باید یادداشت ویژه ای برای این مورد بکنم.
link route segments U راههای مورد استفاده برای حمل بار یکپارچه
ems dispatch U تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
thinners U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thins U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinned U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thin U روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
arithmetic U دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
mask U بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
condition U 1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
masks U بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود
padding U حرف یا رقم افزوده برای پر کردن رشته یا بسته تا به طور مورد نظر برسد.
vaccine U امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
vaccines U امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
tenderest U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tender U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
tendering U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
tendered U وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
ambiguous U نام فایلی که برای یک فایل یکتا نام یکتایی ندارد و محل دهی فایل را مشکل می سازد
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
null cycle U زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
inherent addressing U دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
mismatch U ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
visits U ملاقات
visited U ملاقات
visiting U ملاقات
linkup U ملاقات
visit U ملاقات
meetings U ملاقات اجتماع
visiting hours ساعات ملاقات
gang up U ملاقات کردن
appointed day U وعده ملاقات
caller U ملاقات کننده
meetings U ملاقات میتینگ
meeting U ملاقات اجتماع
callers U ملاقات کننده
meeting U ملاقات میتینگ
meeter U ملاقات کننده
conjuncture U ملاقات تصادفی
audiences U ملاقات رسمی
official meeting U ملاقات رسمی
revisits U ملاقات مجدد
tryst U قرار ملاقات
appointed day U قرار ملاقات
concourses U محل ملاقات
revisit U ملاقات مجدد
appointment U وعده ملاقات
appointments U وعده ملاقات
appointment U قرار ملاقات
date [appointment] U قرار ملاقات
date [appointment] U وعده ملاقات
resort U ملاقات مکرر
trysts U قرار ملاقات
audience U ملاقات رسمی
revisiting U ملاقات مجدد
concourse U محل ملاقات
resorted U ملاقات مکرر
resorts U ملاقات مکرر
stop by <idiom> U ملاقات کردن
revisited U ملاقات مجدد
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
schedule an appointment U قرار ملاقات گذاشتن
assignations U قرار ملاقات واگذاری
revisit U دوباره ملاقات کردن
assignation U قرار ملاقات واگذاری
redezvous U رانده وو محل ملاقات
revisits U دوباره ملاقات کردن
appointed days U قرار های ملاقات
revisited U دوباره ملاقات کردن
appointed days U وعده های ملاقات
tryst U قرار ملاقات گذاشتن
dates [appointments] U وعده های ملاقات
obtain an appointment U وقت ملاقات گرفتن
trysts U قرار ملاقات گذاشتن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
appointments U وعده های ملاقات
visitant U ملاقات کننده مهاجر
dates [appointments] U قرار های ملاقات
appointments U قرار های ملاقات
rendezvous U قرار ملاقات گذاشتن
make an appointment قرار ملاقات گذاشتن
meets U معرفی شدن به ملاقات کردن
miss an appointment U از دست دادن قرار ملاقات
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
keep an appointment U قبول کردن قرار ملاقات
meet U معرفی شدن به ملاقات کردن
redezvous U وعده ملاقات اجتماع مجدد
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
lose touch with <idiom> U از دست دادن شانس ملاقات وارتباط
to arrive in good time U خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
It was a mere accident that we met. U ملاقات ما کاملا تصادفی ( اتفاقی ) بود
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
off balance <idiom> U فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
blind dates U قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
blind date U قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمیشناسند
von neuman morgensterm utility index U شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
trooping U افراد
enlistedman U افراد
trooped U افراد
men U افراد
troop U افراد
personnel U افراد
enlisted personnel U افراد
difficult U مشکل
jigsaws U مشکل
quandary U مشکل
problem U مشکل
jigsaw U مشکل
quandaries U مشکل
scarc ely U مشکل
uphill U مشکل
problems U مشکل
I dont mean to intrude . U قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
platoon U جوخهء افراد
withindoors U افراد داخل
packed out پر و مملو از افراد
roll call U نامیدن افراد
personnel status U وضع افراد
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1tink and grow rich
1incentive
1affixation
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com